اخلاص یعنی همان "من" ی که تو از آن خلاص شدی و"من" آن را تخلص می کنم!
خواستم مثلا چند روز ننویسم!
تا شاید استراحتی بکنم...
امادیدم نمی شود
برایم غذای روح شده اند این نوشته ها
ننویسم مرده ام..
پس افطار کردم با این ها..
چکـمه ی رزم بـه پـا کرده انـد ایـن کلمـات!
رژه می رونـد.
مـانـور می دهنـد..
عملیـات می کننـد...
تـا تـو کـه سـان می بینـی راضـی بـاشـی!
یـادش بخیـر!
اولیـن سال تکلیفـم!
انـگـار هر چـه می گـذرد
از"تـو "دور تـر مـی شـوم
وبـه "خـودم" نزدیک تـر!