.: طلـوع آخـر:.

...طلـوعِ صبحِ شـبِ یلـدای انتـظارم آرزوسـت..
.: طلـوع آخـر:.

بِسْـمِ اللهِ الَّـذِی لا یَنسَـے مـَن ذَکـره...

"جمکــــــران"
خودش را بـرای تـو ساخـت
و مسجـد شد
مـن امـّا نه هنـــــوز!

₪ ₪ ₪ ₪ ₪ ₪ ₪ ₪

تـو بـه آرزوی مـن رسیـدی!
نمی دانـم رسیـده ام به آرزوهـایـت یـا نـه؟
ای شهیـد...


نوشتـــــه هایـم
بغـضِ مکتـوب اسـت...


!کپے نوشتـه ها با ذکر طلـوع آخـر!


تـا قـضـا نشـدم بخـوان مَـرا...🍃

طَـأْطَـأَ کُـلُّ شَـرِیـفٍ لِشَـرَفِـکُـــــــمْ...

۱۱۹ مطلب با موضوع «دلـ گفتـه» ثبت شده است

اخلاص یعنی همان "من" ی که تو از آن خلاص شدی و"من" آن را تخلص می کنم!

خواستم مثلا چند روز ننویسم!

تا شاید استراحتی بکنم...

امادیدم نمی شود

 برایم غذای روح شده اند این نوشته ها

ننویسم مرده ام..

پس افطار کردم با این ها..

سر سجاده منتظرم بودی..

ببخش سر سفره گناه پیدایم کردی...

خاطرات کهنه را از ذهنش فوت می کرد

به خود که آمدم دیدم آرزو هایم بر باد رفته است.

پایان ناتمام است زندگی بی شهادت!

زیـاد که حرف می زنی همه چیز سخت می شـود...

حتی نوشتـن..

چکـمه ی رزم بـه پـا کرده انـد ایـن کلمـات!

رژه می رونـد.

مـانـور می دهنـد..

عملیـات می کننـد...

تـا تـو کـه سـان می بینـی راضـی بـاشـی!

یـادش بخیـر!

اولیـن سال تکلیفـم!

انـگـار هر چـه  می گـذرد

از"تـو "دور تـر مـی شـوم

وبـه "خـودم" نزدیک تـر!


ابزار هدایت به بالای صفحه