گاهی خوب هستم
وگاهی بَد!
میانگیــــن که بگیری
هیــــــچ! نیستم...
دیشب برای آمدنت
دست به دامن حافظ شدم
می گفت:
همه اش
تــ ـــــ ـــــــــــــــو بودی
بیخود یک عمر مَن مَن کردم!
شهادتـت!
بزرگتــریـن
امر به معــــــــروفِ زندگی ام بود...
دلم
گلویی است
گرفته از بغض!
قرار،این نبود...
من!
خودم را
لا به لای این خاکها
تفحّص می کنم...