همه لباس هایم
نـــــــــو شد
اما من همان آدمِ دیروزم!
اگر قرار به سفره ی هفت سین باشد!
سینِ اولِ من
ساعت است!
باشد که کنار خرمی وحیات وبرکت و..
وقتمـان را بیش تر دریابیم!
سیـر شدم
از خودم
آن قدر که غبـطه خورده ام
به شمــــــا!
تاریخِ زندگی ام را
بِ جغرافیای شهادت برسان!
این اشک ها که گریه نیست!
خاکِ شلمچه
به چشمانم نشسته..
همین!