تواضع و فروتنی عباس باور نکردنی بود . همیشه عادت داشت وقتی من وارد اتاق می شدم ، بلند می شد و به قامت می ایستاد .
یک
روز وقتی وارد شدم روی زانویش ایستاد . ترسیدم ، گفتم : عباس چیزی شده ؟
پاهایت چطورند ؟ خندید و گفت : نه ، شما بد عادت شده اید . من همیشه جلوی
تو بلند می شوم امروز خسته ام ، به زانو ایستاده ام . می دانستم اگر سالم
بود بلند می شد و می ایستاد . اصرار کردم که بگوید چه ناراحتی دارد . گفت :
چند روزی بود که پاهایم را از پوتین در نیاورده بودم ، انگشتای پایم
پوسیده است . نمی توانم روی پاهایم بایستم . عباس با همان حال صبح روز بعد
به منطقه رفت . این اتفاق به من نشان داد که عباس از بندگان خاص خداوند است
.
سلام. وبلاگ گروه فرهنگی منتظران ظهور افتتاح شد...http://montazeranezohoor313.blog.ir/ هر روز با مطالب زیبا و جذاب و نکته های اخلاقی به روزیم... منتظر نظرات و حضور گرم شما. التماس دعای فرج و شهادت یا علی مدد
کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند. اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
بسم الله الرحمـــن الرحیــــم
اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَةِ بنِ الحَسَن
صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ
فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِی کُلِّ سَاعَةٍ
وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً
حَتَّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً
وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا