حساسیّتم به جمعه ها زیاد شده..
این فصـل انتظار کی به پایان می رسـد؟!
زهـرشان را به جانـت ریختنـد!
تـا شایـد آن خشـم های فـرو خـورده
بالا بیـاوری..
امّـا..
سلام بر حرف های نشنیـده و
احادیـث ننوشتـه اتــ/.
راوی درد های تو
دیوار زندان است
وغل و زنجیـر..
این نوشته را چند سال پیش همین روزها نوشته ام..
جملاتش شاید به خامی کودکی باشد
اما خودم خیلی دوستش دارم!!
وبه این فکر می کنم که
انگار بزرگ شدنم همانا
ودور شدن...