جنـگـاوری بـود برایـش خـودش..
دعـوت امام را پذیرفت و به کربلـا آمـد
جـانـانـه هـم جنـگیـد..
ظهر عاشـورا مـوقـع مـزد دادن کـه شـد..
رفـت تـا خـونش هـدر نـرود..!!!
اسبـش را پنـهـان کـرده بـود در خیمـه ای..!
ضحـاک بـن عبد اللـه مشـرقـی
دعـوت امام را پذیرفت و به کربلـا آمـد
جـانـانـه هـم جنـگیـد..
ظهر عاشـورا مـوقـع مـزد دادن کـه شـد..
رفـت تـا خـونش هـدر نـرود..!!!
اسبـش را پنـهـان کـرده بـود در خیمـه ای..!
ضحـاک بـن عبد اللـه مشـرقـی
امـروز پـاره هـای تنش را از خـاک طلائیـه وشلمچـه وفکـه و... بیـرون کشیدنـد...
قـول نـدادی بیـن خـودمـان بـاشـد؟؟
پس دلتنگی امـروز مهـدی بـرای چیست؟!
نکنـد دیـده گنـاهم را...
کـه یـادم آمـد حـال وهـوای ایـن روز هـای مهـدی را..
لابکین بدل الدموع...
به جای اشک خون بـرایـت گـریـه می کنـم حسیـن جـان
ازبیـن ایـن هـمـه " خـواستـگـار" فقط بـایـد یکی را انتخـاب کنـی...یکـی
کـه لحظه هـای با ب ا ب ا بـودنش را بـه من بخشیـد..!
"اشک" هـایـم را الکی خـرج نمی کنـم..
این اشک هـا مال تـوست.. نذر یـاد تـوست